رادينرادين، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

رد پای کودکی رادین

دوست دارم

      خیلی وقته دلم میخواد بگم دوست دارم بگم دوست دارم بگم دوست دارم از تو چشمای من بخون که من تورو دارم فقط تورو دارم بی تو کم میارم نبینم غمو اشک و توی چشمات نبینم داره میلرزه دستات نبینم ترس و توی نفسهات ببین دوست دارم منم مثل تو با خودم تنهام منم خسته از تموم دنیام منم سخت میگذرم شبهام ببین دوست دارم ببین دوست دارم دوس دارم وقتی که چشماتو می بندی با من به دردهای این دنیا می خندی آروم میشم بگی از غمات دل کندی بیا با هم بگیم دوست دارم دوس دارم من اون چشمای قشنگتو دارم واست می خونم من این آهنگتو هرچی می خوای بگو از دل تنگتو بیا با هم بگیم دوست دارم نبینم غمو اشک و توی چشم...
2 تير 1392

اسباب کشی

تو این مدت که نیومدیم کلی اتفاق خوب برامون افتاده اول اسباب کشی به منزل نو دوم اروم شدن گل پسری سوم تولد ادرینا (دختر عمه رادین) خلاصه حسابی گرفتار بودیم و فرصت نشد بیایم اینجا و گزارش کار بدیم رادینم تو خونه جدید خیلی ارومتر و بهتر شدی امیدوارم این اخلاقت همینطوری روزبه روز بهتر شه فکر کنم این خونه رو خیلی بیشتر دوست داری تصمیم گرفتم دیگه پوشکت نکنم امیدوارم نهایت همکاری رو بکنی گلم بازم میام با خبرهای خوب...... 
16 مرداد 1390

ما اومدیم هورا هورا

میبینم تو این مدتی که نبودیم نی نی وبلاگ کلی پیشرفت خوب داشته وما رو کلی خوشحال کرد از امروز ان شاالله وبلاگ پسری رو مرتب اپ میکنم(ببخشید قند عسلم مامان خیلی گرفتار بود) الانم وسط اسباب کشی هستیم!!!! خوب شروع میکنیم ١...٢...٣  
17 تير 1390
1