رادينرادين، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

رد پای کودکی رادین

از شیر گرفتن قند عسل

1389/12/13 2:04
نویسنده : مامان فریبا
376 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامانی کم کم داری ۱۹ ماهه میشی و مامانی میخواد از شیر بگیرتت .

خیلی وقته که نگران این روزا بودم  ولی شکر خدا خوب با مامانی همکاری می کنی تو چند روز ۱۰ دفعه شیر خوردنتو رسوندی به ۳دفعه و این یه موفقیت بزرگه !!!!

اگه با این منوال پیش بره تصمیم گرفتم تا اسفند ماه که ۲۱ ماهه میشی همین روندو ادامه بدیم

امیدوارم که خیلی اذیت نشی پسرکم و با مامانی نهایت همکاری رو بکنی تا راحتر این دوران رو بگذرونیم.

 بی نهایت دوستت دارم رادینم

پی نوشت:بلاخره رادینم در تاریخ 27 بهمن سال 89 بعداز 19 ماه شیر خوردن رو ترک کردی خیلی دلم برا اون روزا تنگ شده برا از اینا گفتنات برا حرص زدنات برا لوس بازیات ....همیشه از همچین روزی خیلی می ترسیدم اخه تو خیلی وابسته بودی تمام طول شب باید حتما شیر(بقول خودت جی جی ) میخوردی ولی خیلی خوب با مامانی همکاری کردی . عاشقتم شکلات مامان. ولی هنوز با اینکه 16 روزه که دیگه جی جی نمی خوری ولی هر از چند گاهی سراغشو میگیری و وقتی میگم هاپو برده یه داد میزنی و میری دنبال بازی خیلی زود قانع میشی فدات شم الهی که هوامو داری و منو خیلی ادیت نکردی دلم برا اون روزا پر میکشه ولی وقتی فکر میکنم کم کم داری بزرگ میشی و مستقل خوشحال میشم و راحتتر با هاش کنار میام فکر کنم تو راحتر فراموش کردی ولی برا من سختتر بود

خدایا هزار مرتبه شکرت که لذت شیر دادن به پاره تنم رو از من دریغ نکردی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مریم
5 بهمن 89 1:26
سلام فریبا جون خوندم نوشته بودی رادین جونو داری از شیر میگیری میشه به منم بگی چطوری شبها بهش شیر نمیدی؟







سلام مریم جون شب اول و دوم که طبق معمول هر شب بیدار میشد شیر ندادم گریه میکرد ولی تحمل کردم چون خوابش میومد بعد چند دقیقه پستونکشو خودش میزاشت دهنش میخوابید ولی دوباره زود بیدار می شد خلاصه دو شب کارمون همین بود ولی هر دفعه فاصله بیداریاش بیشتر میشد شب سوم دیگه بیدار که میشد می دونست از شیر خبری نیست دوباره میخوابید ولی دیگه گریه وزاری نمیکرد یا اگه میکرد خیلی جزیی در حد غر زدن امیدوارم جوابتو داده باشم
مامان فرشته
5 بهمن 89 14:11
مبارکت باشه برنده شدنت



مرسی مامان فرشته جون







امیدوارم فرشته کوچولوت خیلی زود بیاد تو بغلت
آذر
5 بهمن 89 19:41
سلام فریبا جون من که تا حالا نتونستم موفق بشم از شیر بگیرمش اخه بردیا پستونک نمیگیره ولی خیلی خوشحالم که داری موفق میشی خوشحال میشم با هم دوست بشیم
سودابه
12 بهمن 89 8:49
تبریک به خاطر برنده شدنت انشاءالل... تمام زندگیترو ببری عزیزم.برای خودت و کوچلوت ارزوی سلامتی میکنم. دعا کن نوه منم زودتر بیاد دیگه خسته شدم از بس شکم عروسم رو بغل کردم و با باهاش صحبت کردم.مامان سودابه متین کوچولو
مامان فرزانه
21 اسفند 89 19:08
سلام عزیزم خوبی منم از این اتفاق سخت می ترسم یه جورایی احساس می کنم که خیلی سخت باشه به نظرت الان که نیایش 14 ماه نیمشه در طول روز 4 بار و در طول شب 3 بار شیر می خوره زیاده یا نه؟